کد مطلب:134729 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:283

اصل عمر در بخشش
پیامبر (ص) در بخشش بین مسلمانان به تساوی عمل می كرد و كسی را بر كس دیگری برتری نمی داد؛ ابوبكر هم در مدت خلافتش به همین اصل تساوی عمل می كرد. اما عمر - وقتی در سال بیستم هجری به این امر می پرداخت - بنا را به برتری دادن گذاشت:

«پیشی گرفتگان [در دین] را بر دیگران، مهاجران قرش را بر غیر مهاجران و تمام مهاجران را بر انصار و عرب را بر غیر عرب و عرب اصیل را بر عرب غیر اصیل برتری داد.» [1] .

قبیله ی مضر را بر ربیعه برتری داد و برای قبیله ی مضر، سیصد و برای ربیعه، دویست [2] [درهم یا دینار] مقرر كرد و قبیه اوس را بر خزرج برتری داد. [3] .

این اصل بعدها بدترین نتایج را در جامعه اسلامی از خود به جای گذاشت. چون عمر در جامعه ی اسلامی بیناد شكل گیری طبقه ها را وضع كرد و دینداری را راه برتری مادی قرار داد؛ و اشرافیت قریش را كه دوباره با به حاكمیت رسیدن ابوبكر تقویت شده بود، با توجیه تازه ای برای حاكمیت یافتن بر سرنوشت مسلمانان قدرت بخشید. تمام ملاحظات و اعتبارهای برتری دادن، قریش را بر غیر قریش [4] در بخشش برتر قرار می داد. این یعنی، قریشی برترین مردمند، چون قریشی هستند؛ و همین هم برای حاكمیت و قدرت یافتن بهترین توجیه بود.

این اصل علت تازه ای در ایجاد نزاع قبیلگی میان ربیعه و مضر و اوس و خزرج بوده است؛ چون موجب برتری مضر بر ربیعه و اوس برخزرج می باشد. احتمالا این اصل، نخستن سنگ بنای درگیری نژادی بین مسلمانان (عرب) و دیگر مسلمانان گذاشته شد و


عمر آن را در برتری دادن عرب بر عجم و عرب اصیل بر غیر اصیل به كار بست.

گو این كه عمر در روزهای آخر خلافت خود متوجه خطرهای سیاسی و اجتماعی كه این اصل به آن می انجامد شده بود. شاید او خود برخی از آثار ویرانگری كه این اصل بر جامعه ی اسلامی به جای می گذاشت، دیده بود. از جمله نفوذ روح حزب گرایی و تفرقه در جامعه ی مدینه بوده است كه عمر خود متوجه آن شده بود و آن را تحذیر می نمود:

«به من خبر رسید كه شما مجالسی برگرفتید و دو نفر با هم نمی نشینند مگر این كه چنین گفته می شود: از دسته ی فلانی است، از هم نشینانی فلانی است؛ مجالس و نشستها هم حمایت می شود. به خدا قسم این كار تندروی در دین تان، تندروی در شرافت تان و تندروی در میان شماست» [5] .

لذا عمر بازگشت به اصل پیامبر (ص) در بخشش را سرلوحه ی كار خود قرار داد و می گفت:

«من مردم را با توجه به برتری دادن برخی بر برخی دیگر عادت دادم؛ اما اگر امسال زنده بمانم میان آنها مساوات برقرار خواهم نمود و سرخ را بر سیاه و عرب را بر عجم برتری نخواهم داد؛ همان گونه كه پیامبر (ص) و ابوبكر عمل كرده اند، عمل خواهم كرد» [6] .

اما عمر قبل از این كه از این اصل عدول كند، كشته شد و روزگار عثمان فرا رسید و عثمان به همان مسیر رفت. آثار و پیامدهای ویرانگر آن در جامعه ی اسلامی پدیدار گشت و از مهم ترین عواملی بود كه زمینه ساز آشوب میان مسلمانان گردید.


[1] ابن ابي الحديد، شرح نهج البلاغه، 111/8.

[2] تاريخ يعقوبي، 106، 2.

[3] فتوح البلدان، ص 437.

[4] منظور عربها، قريشيها، مضري ها و مهاجران هستند.

[5] طبري، ج 5 ص 25، حوادث مربوط به سال 23 هجري.

[6] تاريخ يعقوبي، ج 2، ص 107 و شرح نهج البلاغه، ج 2، ص 132 - 131 و ابن طقطقي در الفخري، ص 73.